معرفی فیلم The Founder

معرفی فیلم The Founder (بنیانگذار) _ در این معرفی/تحلیل به تماشای دنیای جذاب و نفس‌گیر کارآفرینی در آمریکای میانه دهه پنجم از قرن بیستم می‌نشینیم. فیلم بنیان گذار، در یک شاهکار سینمای بیوگرافی، به روایت روزهای آغازین و توصیف رشد یکی از بزرگترین فست فودهای زنجیره‌ای در جهان می‌پردازد. کمتر کسی است که نام مک دونالدز و همبرگرهای خوشمزه و البته پولساز آن را نشنیده باشد.

اما داستان فیلم بنیانگذار یا موسس ، درباره برادران مک دونالد نیست! بلکه درباره مغز اقتصادی مک دونالد یعنی ری کراک است که مک دونالد را گسترش داد و سالها بعد در هنگام درگذشت، بیش از 7 هزار شعبه از این رستوران ایجاد شده بود و ده ها هزار کسب و کار کوچک و بزرگ در کنارش رونق گرفته بودند.

کراک به جهت سال ها فعالیت در بخش اقتصادی و بازاریابی، به تمام جزئیات و روش های انجام اینکار آگاه بود و این تجربه به همراه ویژگی های منحصر به فرد رستوران مک دونالد سبب ایجاد مهمترین رستوران زنجیره ای در جهان گردید. فیلم موسس درباره روند ورود و بسط و گسترش مک دونالد توسط کراک می باشد.

این شرکت با داشتن بیش از ۳۶۰۰۰ شعبه در سرتاسر جهان و نزدیک به ۳۷۵۰۰۰ نفر پرسنل، بزرگترین امپراطوری عرضه غذا در جهان را در اختیار دارد که با درآمد ۲۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶، در جایگاه درآمدی بالاتر از دهها کشور قرار می‌گیرد. در حقیقت، شکل‌گیری و موفقیت این امپراطوری بیش از هر چیز مدیون استراتژی صحیح بنیان‌گذار آینده‌نگر آن است.

اولین مک دونالدز تنها یک فروشگاه همبرگر در سن برناردینو ایالت کالیفرنیای آمریکا بود که به خاطر سرعت تحویل غذا و طعم همیشه یکسان غذایش معروف بود و توسط دو برادر به نام‌های ریچارد و موریس مک دونالد اداره می‌شد.

این دو برادر با دقت و حساسیتی مثال زدنی، به افزایش سرعت پخت و آماده سازی همبرگر پرداخته بودند و یک مجموعه فرآیند به نام “سیستم سرعتی” را ابداع کردند. سیستم سرعتی حتی محل قرارگیری هر یک از کارکنان، وسایل طبخ و حتی سس‌های مورد نیاز را تعیین می‌کرد. اما این همه آن چیزی که برای فراگیر شدن و جهانی شدن لازم است نبود. مساله اصلی چگونگی گسترش این کسب و کار از یک رستوران محلی به یک شرکت ملی و بین المللی با حفظ منافع اصلی برای بنیان‌گذاران آن بود.

فردی به نام ریموند کراک (Ray Kroc)، با نقش آفرینی مایکل کیتون که به ایفای نقش‌های چالش برانگیز شهرت دارد، در طی ماجراهایی جالب در مسیر فروش دستگاه‌های همزن برقی به برادران مک دونالد برمی‌خورد و از همان ابتدا مجذوب سیستم سرعتی و کارآمدی آن می‌گردد. آنچه در ادامه فیلم می‌آید، داستان مشارکت برادران مک دونالد و ریموند کراک و در نهایت تاسیس شرکت مک دونالدز است.

فیلم بنیان‌گذار از دریچه‌ای جدید و با صراحتی آشکار به توصیف جدیت لازم برای شکل‌گیری و همچنین فراز و نشیب‌های رشد فرانچایز (شرکت زنجیره ای) مک دونالدز و مدل کسب و کار آن می‌پردازد. همه چیز در این فیلم مختص کارآفرینان است؛ از دیالوگ‌های استادانه معرفی محصول گرفته تا به تصویر کشیدن تصمیم‌های دشوار تجاری و شخصی برای شخصیت‌های اصلی در این فیلم، همه و همه شما را برای بخشی از آنچه باید قادر به انجام آن باشید آماده می‌سازد. موضوع دیگری که وجود دارد این است که تمایز میان کارآفرین و متخصص و جایگاه هریک در این فیلم به وضوح نمایش داده شده است.

برادران مک دونالدز شرکتی که امروزه میلیاردها دلار فروش سالانه دارد را به بهای تنها ۲٫۷ میلیون دلار فروختند و ریموند کراک با درک اینکه کسب و کار اصلی شرکت به جای همبرگر، بر محور املاک و مستغلات قرار دارد، بدون اینکه نقشی در اختراع سیستم سرعتی و یا حتی طراحی رستوران‌ها داشته باشد، به ثروتی افسانه‌ای دست یافت.

مثل همه فیلم ها هم برنده ها را در این فیلم داریم هم بازنده ها را. برادران مک دونالد در این فیلم به عنوان بازنده های بزرگ داستان معرفی میشوند. برخی ممکن است معتقد باشند که خب اگر ری کراک نبود مک دونالد هرگز جایگاه امروزش را نمیتوانست داشته باشد. اما در مقابل برخی نیز معتقدند که برادران مک دونالد هم میتوانستند در این تجارت عظیم سهمی داشته باشند به هرحال ایده متعلق به آنها بود و سهمشان هم میبایست بسیار بیشتر از این می بود.

کراک که فروشنده ای نه چندان موفق است برای معرفی محصولش به برادران مک دونالد راهی کالیفرنیا می شود و در آنجا با صف شلوغی مواجه میشود که برای خرید همبرگر در مقابل فست فود برادران مک دونالد مشاهده میکند.کنجکاوی ری کراک باعث میشود که در نهایت بتواند ارتباط خوبی با برادران مک دونالد برقرار کند.

در شروع کار وی موفق میشود که نظر برادران مک دونالد را برای فرنچایز کردن شعبات مک دونالد در سراسر امریکا جلب کند.به مرور زمان کراک متوجه میشود که پولی که از این راه به دست می آورد کافی نیست و باید به فکر ایده ای بهتر باشد و تصمیم میگیرد وارد کار معاملات ملکی شود و تجارتی را شروع میکند که کمی بیشتر از غذاست و ما امروزه آن را به عنوان مک دونالد میشناسیم.

یکی از دلایلی که باعث شد برادران مک دونالد در این راه شکست بخورند این بود که بسیار سخت گیر بودند و حاضر به ریسک کردن نبودند و حتی نمیخواستند ایده خود را در کشور گسترش دهند.

برای برخی از اعضای تیم ما که نبوغ و دید ناب کراک را می دیدند و توانایی او را برای موفقیت بدون توجه به مانع تحسین می کردند. به عنوان یک گروه ، همه ما پیش بینی بازاریابی و عزم وی را تحسین کردیم. به خصوص پس از آنچه به نظر می رسید جریان دوباره زندگی پس از چندین ناکامی پیاپی باشد.

من جنبه اخلاقی روش های او را زیر سؤال بردم و یکی از سخنان شکسپیر را یادآوری کردم: “هیچ چیزی خوب یا بد نیست ، نوع تفکرما باعث می شود که چنین شود”.
تجربیات و دیدگاه های ما نسبت به برداشتمان از موضوع کاملا متفاوت بود. هر کدام براساس دیدگاه ذهنی خود نظر خود را ارائه می دادند. و از این گذشته، چه کسی چیزی را جز خود ما تعیین می کند؟

با این حال، هیچ تردیدی در محبوبیت برند مک دونالد وجود ندارد و همه ما کم و بیش شاید حتی برای یکبار در این رستوران ها غذا خورده ایم(هرچند مخالف ری کراک نیز باشیم). امابدون تردید ممکن بود اگر ری کراک سکان هدایت مک دونالد را برعهده نمیگرفت امروزه مک دونالد به چنین موفقیت های عظیمی نمیرسید. به عنوان مثال این گزارشی از یکی از موفقیت های مک دونالد است:

این شرکت چند میلیارد دلاری سود ناخالص را در سال ۲۰۱۵ ۲۵٫۴۱ میلیارد دلار گزارش کرده است. ارزش تجاری این برند بیش از ۸۱ میلیارد دلار است. بیش از ۳۶۵۲۵ رستوران در بیش از ۱۱۹ کشور جهان فعالیت می کند و تقریباً روزانه ۶۸ میلیون مشتری سرویس میگیرد. نادیده گرفتن این آمار دشوار است. نادیده گرفتن توانایی یک مرد وبینش او سخت است.

به همین دلیل، احساس کردیم که ما می توانیم از این داستان به عنوان نوعی مطالعه موردی برای موفقیت در بازاریابی تجاری استفاده کنیم و چند پیام کلیدی از فیلم The Founder گرفتیم. اگر در حال حاضر مشغول به کاربازاریابی هستید یا فقط به دنبال شروع کار هستید، این ۷ نکته زیر برای دستیابی به موفقیت بزرگ بسیار مهم است.

1. لازم نیست که یک ایده منحصر به فرد داشته باشید، میتوانید یک ایده موجود را گسترش دهید.

نه تنها ” اورجینال ” بودن امروزه بسیار دست نیافتنی شده بلکه حتی اگر هم امکانش باشد که ایده ای اصیل را معرفی کرده و روند تجاری سازی اش را در پیش بگیرید قطعا زمان و انرژی زیادی را خواهد طلبید(بگذریم که امروزه دیگر ایده ای اصیل کمتر پیدا میشود) همه ما میدانیم که شرکتها و برندهای بسیاری وجود دارند که از گسترش ایده های موجود در بازار و ایجاد کمی تمایز در آنها سود هنگفتی بدست می آورند.نکته کلیدی:مطمئن شوید که ایده ای که میخواهید رویش کار کنید یک مشکل را حل میکند ،این نقطه شروع خوبی برای کسب و کار شما میتواند باشد.

2. اطراف خود را پر کنید از افراد خوب و حرفه ای

افراد موفق ، ایده های موفقی دارند. لازم نیست باهوش ترین اتاق باشید. در حقیقت ، به ندرت ممکن است بیشترین دانش را در هر زمینه از یک تجارت داشته باشید. سالها تجربه قطعاً چشم انداز خوبی به شما می دهد ، اما استخدام افرادی که در حوزه انتخابی خود تخصص دارند ، تقریباً همیشه شانس موفقیت شما را افزایش می دهند.

3. تحقیق خود را انجام داده و فهم خود را از بازار بیشتر کنید

قبل از اینکه مستقیم شیرجه بزنید به رقبا نگاهی بیندازید. در مورد تهدیدهای احتمالی در صنعت تحقیق کنید. نقاط قوت خود ، نقطه تمایزخود و فرصت هایی که وجود دارد را درک کنید. ما حتی توصیه می کنیم به تاریخچه پیرامون محصول / خدمات خود نگاهی بیندازید. همانطور که می گویند “تاریخ ، همیشه تکرار می شود” ، بنابراین انجام این مرحله شما را با اطلاعات پیش زمینه باز می کند و به شما کمک می کند تا خطاهای احتمالی را قبل از وقوع بشناسید.

4. انعطاف پذیر باشید و از تغییر استقبال کنید

در فاندر، برادران مک دونالد در برابر تغییر مقاوم بودند. هنگامی که ایده هایی برای کارآمدتر کردن کارها در مقابل ریسک کیفیت مطرح شدند، تمایلی به شنیدن آن نداشتند. ممکن است فکر کنید ، خب قابل درک است، اما اثبات شد که این حرکت دلیل مهمی است که آنها را از معاملات آتی دور نگه داشته است.

5. ریسک کرده و از محدوده امن خود دور شوید

ما به شما پیشنهاد نمی دهیم که وقتی تنها ۱۰۰ میلیون در حساب بانکیتان دارید یک معامله میلیاردی انجام دهید (این بسیار احمقانه خواهد بود). منظور ما این است که با انجام کاری که شما را به چالش بکشد ، با مشاوره درست و متخصصان پیرامون خود می توانید تجارت خود را به ارتفاعات جدیدی برسانید. مثلا شما میتوانید در فرایند بازاریابی محصول یا خدمات خود تغییراتی را در نوع بازاریابی تان بدهید ممکن است بتوانید ایده خود را بصورت اینترنتی عرضه کنید،ممکن است بتوانید به فکر ساخت سایتی برای کسب و کارتان باشید یا تصمیم گیری برای جذب پرسنل با منابع داخلی. ممکن است هر دو عملکرد در این زمان دلهره آور و گران قیمت به نظر برسند ، اما در دراز مدت می تواند فرصت ها و کارآیی هایی را باز کند که در صورت استفاده از سیستم قبلی هنوز در دسترس شما نبود.

6. رشد و گسترش خود را پیش بینی کنید.

رویاهای خود را تحقق بخشید. والت دیزنی گفته است: “اگر می توانید خواب ببینید ، می توانید این کار را انجام دهید”. شرکت کوچک او که در سال ۱۹۲۸ آغاز شد ، امروزه برای ما به عنوان کمپانی بزرگ والت دیزنی با ارزش بیش از ۷۴٫۹ میلیارد دلار شناخته میشود . شگفت انگیز است زمانی که فکر میکنم همه چیز با یک موش شروع شده است!

7. و مهمتر از همه اینکه همیشه کارخود را سفت وسخت بگیرید.

هرگز قراردادی را نخوانده امضا نکنید و به هر کسی هم اعتماد نکنید.کار خود را سفت بگیرید و به این راحتی ها با حرف دیگران تصمیم نگیرید.به هر حال کسب و کار شما بیش از هر چیز باید برایتان مهم باشد.هر قراردادی دارای نکات و جزئیات خاص خودش است و همیشه جزئیات یک قرارداد است که ما را به دردسر می اندازد.

در پایان، تماشای فیلم the founder را به تمامی کسانی که سُودای کارآفرینی در سر می‌پرورانند، شدیدا توصیه می‌کنیم. چرا که باید متوجه این موضوع شویم آیا همه ما آمادگی پذیرش و مهمتر از آن، مدیریت آنچه در مسیر تولد و بلوغ یک کسب و کار رخ می‌دهد را داریم؟

دیدگاه شما