Catch Me If You Can Movie

Catch Me If You Can Movie _ فیلم اگه میتونی منو بگیر ؛ چهل و دومین فیلم استیون اسپیلبرگ در مقام کارگردان است. او این فیلم را در سال ۲۰۰۲ با بازیگری بازیگرانی همچون لئوناردو دی کاپریو، کریستوفر واکن، تام هنکس، مارتین شین، امی آدامز و… است. یک کمدی، دارم سیاه و اقتباسی تصویری است از زندگینامه ی فرانک آباگنیل جونیور.

در واقع، فیلم یک بیوگرافی است. بیوگرافی مردی نابغه و با استعداد که در عنفوان جوانی توانست با نقشه های زیرکانه خودش، هرچند جنایتکارانه، ثروت هنگفتی به دست آورد که حتی سازمان FBI آمریکا هم به دنبال او بیافتد. فراموش نکنید که او این کارها را از سن ۱۶ سالگی آغاز کرد و در نوزده سالگی دستگیر شد. اسپیلبرگ این ماجرا را دست مایه فیلم خودش کرده است و از آن فیلمی خوش ساخت و سرگرم کننده ساخته است.

یادداشتی بر فیلم Catch me if you can

فیلم های اوایل دوهزار و ده نود برای من بسیار زیبا و فوق العاده هستند و فیلم های مورد علاقه من در بازه بین دهه هشتاد تا اوایل دهه 00 است. فیلم هایی با داستان های متفاوت، انگار فیلم های در این دوره سبک و سیاق خاصی به خود گرفت. شاید این امر برای من اینگونه باشد. در حقیقت، فیلم اقتباسی از کتابی با همین نام به نویسندگی “فرانک ابیگنیل” و بر اساس سرگذشت خودِ نویسنده است، اما در این فیلم شاهد بعضی از تغییرات هستیم! مثل گفته های خودِ ابیگنیل پس از فرار کردن از خانه، که دیگر پدرش را ندید. اما فیلم نامه نویس سعی داشت رابطه پسر و فرزندی را نگه دارد و همچنین نام مامور اف بی آی هم نام واقعی او نبود.

 

داستان فیلم، داستان یک ورشکستگی ست، داستانی ست که در آن پدر خانواده ورشکست میشود و زندگی خانواده در سراشیبی از اتفاقات می افتد.

 

فیلم ضرب آهنگ تندی دارد و لوکیشن های بسیار. تدوین سریعی دارد و آهنگی گوش نواز. اسپیلبرگ بیننده را درگیر ماجرا می کند. بعد از دیدن یک سوم فیلم، احساس می کنیم که به سرنوشت آباگنیل علاقمند شدیم و اینکه دوست داریم ببینیم به کجاها می رسد و آخرش چه می شود.

نقد فیلم اگه میتونی منو بگیر

فیلم «اگه میتونی منو بگیر» ساخته اسپیلبرگ (Catch Me If You Can) از جهات بسیاری شایان ستایش است. او یک فیلمنامه قوی و جذاب را به کمک بازیگران قدرتمند و با سرمایه هالیوود به اثری هنری تبدیل می ­کند. اثرگذاری فیلم با تیتراژ آغازین زیبایش شروع می ­شود. سرعت روایت داستان به نحوی است که بیننده گذر بیش از دو ساعت از زمان را احساس نمی ­کند و پله پله با سکانس­ های مختلف پیش می ­آید. از سوی دیگر اسپیلبرگ طنز موجود در ماجرا را بدون قرار دادن دیالوگ­ های فکاهی و تکراری به خوبی به نمایش گذاشته است.

به عنوان مثال شخصیت ها اغلب نسبتا پررنگ و اغراق آمیز هستند. گرچه این تکنیک اندکی آنها را تک بعدی و غیرقابل باور می ­سازد ولی مایه طنز را ایجاد می ­کند: کارل مردی ساده و کاری است. همکاران کارل بی ­توجه و بی ­خیال هستند (آنها در حضور روسای خود بستنی می ­خورند و یا جک تعریف می ­کنند)، پدر فرانک به شدت ناراحت و در عین حال هوشمند و امیدوار است. پرستاری که نامزد فرانک می ­شود، به شدت از عدم اعتماد به نفس رنج می ­برد. این شخصیت های تک بعدی اسباب ایجاد فضای طنز می ­کنند.

بازیگران این فیلم (Catch Me If You Can) به خوبی از عهده ایفای نقش برمی ­آیند. یکی از دلایل این امر حرفه ای بودن بازیگران اصلی این فیلم است. تام هنکس، لئوناردو دیکاپریو و کریستوفر واکن همگی هنرمندان قابلی هستند که در این فیلم نیز تجربه خود را به خدمت می ­گیرند. پیش از هر چیز باید به بازی زیبای دیکاپریو اشاره کرد. او چهره جذابی دارد که به خوبی توانایی نمایش فشار روحی و جسمی روی خود را دارد. از سوی دیگر او در نقش­ های مختلف و کاملا جدی درمی ­آید و در عین گیجی باید فضا را حفظ کند.

تام هنکس نقش مردی ساده ولی سخت­کوش را به خوبی بازی می ­کند. لازمه اجرای این نقش چهره ای سرد و بی ­توجه است که تنها در فضایی قانونی و روتین کار می ­کند. به این وجود، نقطه عطف بازیگران کریستوفر واکن است که جوایز بسیاری نیز برای این فیلم کسب کرده است. او احساس غم و اندوه و در عین حال امیدواری را به خوبی بازی می ­کند. چهره او غم دارد، چرا که از جامعه ضربه خورده است ولی سخنانش به فرانک روحیه می ­دهد. او مردی هوشمند ولی شکست خورده است. تمام این احساسات از لحن صدا و نوع نگاه واکن قابل انتقال است.

در نهایت به نظر می ­رسد نقطه قوت اصلی این فیلم (Catch Me If You Can) ، فیلمنامه بدیع و جذاب آن است. گرچه این ایده پیش از این نیز به انحای مختلف به روی پرده سینما رفته بود، اما این بار با قدرتی هرچه تمام تر و تصویر داستانی واقعی به نمایش درآمد. از جذابیت داستان که بگذریم، منطق داستانی کمتر در این فیلم رعایت می ­شود. اینکه فیلمنامه از ماجرایی واقعی اقتباس شده است، برای منطقی بودن آن کافی نیست. بینندگان نمی ­دانند چگونه فرانک می ­تواند تمام این کارها را انجام دهد؟

چطور او به راحتی و بدون آموزشی خاص و بدون کمک یک همکار چک ها را جعل می ­کند و خود را در ادارات مهم آمریکا جا می ­کند؟ چگونه می ­توان تنها با یک سکه از دستشویی هواپیما گریخت؟ از سوی دیگر منطق سیر فیلم نیز ضعیف است. چرا فرانک ناگهان تصمیم می ­گیرد، خلبانی را رها کند و پزشک شود؟ تنها به خاطر ارتباط با دختر پرستار در یک نگاه؟ چه نیازی بود فرانک خود را حقوق­ دان جا بزند؟ و…

نقاط قوت:

فیلمنامه گیرا و همه پسند

بازی خوب تام هنکس و لئوناردو دیکاپریو و همچنین بازی عالی واکن در نقش پدر فرانک

کارگردانی قوی

نقاط ضعف:

فیلمنامه مقطع (مجموعه داستان ها به جای یک داستان واحد)

شخصیت سازی ضعیف (تکرار نکته های تک بعدی)

منطق ضعیف

دیالوگ های ماندگار

Dad: Two little mice fell in a bucket of cream. The first mouse quickly gave up and drowned. The second mouse, wouldn’t quit. He struggled so hard that eventually he churned that cream into butter and crawled out. Gentlemen, as of this moment, I am that second mouse.
Dad: You know why the Yankees always win, Frank? Frank: ‘Cause they have Mickey Mantle?
Dad: No, it’s ’cause the other teams can’t stop staring at those damn pinstripes.
Frank: The truth is I’m not a doctor or a lawyer. I’m not an airline pilot. I’m nothing really. I’m just a kid in love with your daughter.

چقدر از زندگی این روزهای ما به پول بند است؟

وضعیت این روزهای کشور که با گرانی دست و پنجه نرم میکنیم میتوانیم ببینیم که بسیاری از خانواده های با این امر روبرو هستند. پول که به تنهایی کاغذی بیش نیست، اما در واقعیت زندگی ما ورای تعاریف و صفات انسانی ارزش پیدا کرده است تا به جایی که انسان جان خود را که ارزشمند ترین چیزها در این جهان است را فدای آن میکند. قطعا میتوان تصور کرد که وقتی پولی در خانه نباشد زندگی ها بسیار سخت میشود و نمیتوان زیاد فکر خوشی کرد و در این جا آن چه که مطرح میشود و بیشتر به چشم می آید روابط انسانی ست که انسان را نجات میدهد.

باهم به حس و حال هایی که یک فرد ورشکسته با آن دست به گریبان است مرور میکنیم. او دیگر هیچ امیدی ندارد، کلمات و لفظ هایی که به کار میبرد گاهی بر اساس فشار عصبی که بر اوست تند و زننده میشود، او کار خود و سرمایه خود را که عمری صرف بدست آوردن آن کرده بود از دست داده است. هر آن فکر میکند که چیزی را از دست میدهد. این فرد بیشتر به چه چیزی نیاز دارد؟ آن چه که نیاز دارد پول نیست بلکه امید به آینده توسط افرادی که او را دوره کرده اند است. داشتن کسی که ما را در لحظات تاریک زندگی به سوی روشنایی هدایت کند یکی از بهترین نعمت هاییست که خدا میتواند به ما ارزانی دهد. و یکی از دلایلی که ما شریکی برای زندگی خود انتخاب میکنیم همین امر است: پشیتبانی در تمامی مراحل زندگی. اما اگر پول در خانواده ورای صفات انسانی یعنی وفاداری، عشق و محبت باشد همه چیز در هم میریزد.

بغد از ورشسکتگیه ابیدنیل پدر همه چیز را از دست میدهند، آنها دل خوش یکدیگر میشوند و به خانه کوچکتری نقل مکان میکنند. فرانک از رابطه ای که بین مادر و پدرش بود لذت میبرد برایش مهم نیست که مدرسه اش عوض شده است و مدرسه ای با کلاس پایین تر آمده است، برای او مهم است که زندگیشان به خوبی در حال سپری کردن. مادر فرانک به سیگار روی می آورد او خود میداند که کم آورده است. میداند که نمیتواند با زندگی به این صورت کنار بیایید و فرانک ناخواسته قربانی میشود و خیانت مادرش را میبیند و دیدن این صحنه بر تمام صفحه زندگیش خطی زشت میزند. تمام تلاش او در راه پول دار شدن خفیف نشدن به صورت پدرش بود. او میخواست انتقام بگیرد او میخواست تا میتوانست انتقام بگیرد، اما از که؟

فرانک پس از ترک خانه هیچ کسی را ندارد، او اطرافش را پر از آدم های مختلف میکند تا جای خالی پدر و مادرش با آنها پر شود اما واقعیت این بود که فرانک تنها بود و شاید همین تنها دلیلی بود که شبهای کریسمس به مامور “هنراتی” تلفن میزد چرا که او به واسطه مجرم بودن فرانک به فرانک اهمیت میداد و به حرف های او گوش میکرد. در این بین خود هنراتی هم همانند فرانک بود اما از جانبی دیگر.

فرانک در فیلم به دنبال بازگرداندن خانواده در کنار یکدیگر است. اما هر چه جلوتر میرود به این نتیجه میرسد که تنها تر است. جای بعضی از افراد در زندگی ما را هیچکس نمیتواند بگیرد. نمی توان جایی جرمی رخ دهد و از تاثیرات خانواده بر شخص حرفی به میان نیاوریم. ما اسیر انتخاب ها و اعمال خانواده خود هستیم. کمی ها، کاستی ها و عقده های دوران نوجوانی به حالت های مختلفی در انسان بروز میدهد و در یک شخص به صورت یکسان نیست. و این فیلم یکی از آن فیلم هاییست که این کمبود ها را نشان میدهد.

 

دیدگاه شما