فیلم دوازده ساعت پرواز
فیلم دوازده ساعت پرواز Twelve O’Clock High 1949 ؛ این روزها تقریبا از یاد رفته است. با وجود این، به دلیل نمایش گام به گام رهبری بر اساس موقعیت ، هنوز در دانشکده های کسب و کار بسیار مورد تحسین است. مارشال گلد اسمیت نویسنده کتاب خلق رفتارهای ماندگار می گوید در طول سالیان دراز، آن را برای دست کم هزار نفر در کلاس هایم نمایش داده ام و سپس درباره آن بحث کرده ایم.
نظریه رهبری بر اساس موقعیت
همانطور که می دانید مدل رهبری موقعیتی یا نظریه رهبری موقعیتی یکی از نظریههای رهبری است که توسط پاول هرسی، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب رهبر موقعیتی و نیز کن بلانچارد، مربی رهبری و نویسنده کتاب مدیر یک دقیقهای تدوین شدهاست.
این دو نفر در هنگام کار برای نگارش ویرایش نخست از کتاب مدیریت رفتار سازمانی به این نظریه دست یافتند. این نظریه ابتدا با عنوان نظریه چرخه حیات رهبری ارائه شد. در طی اواسط دهه ۱۹۷۰، نظریه چرخه حیات رهبری به نظریه رهبری موقعیتی تغییر نام داد.
در اواخر سالهای دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰، هر یک از این دو نویسنده، مدلی ویژه خود را بر اساس نظریه رهبری موقعیتی تدوین کردند. به این ترتیب مدل پاول هرسی مدل رهبری موقعیتی و مدل بلانچارد و همکارانش نیز مدل رهبری موقعیتی دو نام گرفت.
مفهوم رهبری بر اساس موقعیت
نظریه رهبری موقعیتی بر این اصل استوار است که چیزی به عنوان «بهترین» سبک رهبری نداریم. رهبری مؤثر به تکلیف مورد نظر بستگی دارد و موفقترین رهبران آنهایی هستند که میتوانند سبک رهبری خود را با میزان بلوغ (ظرفیت تعیین اهدافی بزرگ ولی دست یافتنی، اشتیاق و توانایی برای پذیرش مسئولیت انجام تکلیف و نیز آموزشها و/یا تجربیات مرتبط فرد یا گروه برای انجام یک کار) فرد یا گروهی که قرار است تحت رهبری یا تأثیر او قرار گیرند سازگار و هماهنگ سازد.
رهبری مؤثر نه تنها به فرد یا گروهی که تحت فرمان رهبر قرار دارند بستگی دارد، بلکه به خود تکلیف و کاری که قرار است به انجام برسد هم وابسته است. مدل رهبری موقعیتی هرسی- بلانچارد بر دو اصل بنیادین یعنی سبک رهبری و میزان بلوغ فرد یا گروه استوار است.
سبکهای رهبری
مدل رهبری موقعیتی دربردارنده چهار سبک مختلف رهبری است که به تکلیفی که از سوی رهبر به پیرو اختصاص مییابد و نیز نوع رفتار رهبر با پیرو بستگی دارد. چهار سبک رهبری مورد استفاده در مدل رهبری موقعیتی به ترتیب S1 تا S4 نام دارند:
• سبک اول (S1):
دستوری (آمرانه) – در این سبک، رابطهای یک طرفه بین رهبر و پیرو صورت میگیرد. در این حالت، رهبر به تشریح نقشهای فرد یا گروه پرداخته و جزئیاتی نظیر نحوه انجام تکلیف، زمان و مکان آن را تعیین میکند.
• سبک دوم (S2):
تشویقی (استدلالی) – در این سبک باز هم رهبر مسیر انجام تکلیف را مشخص میکند. با این وجود رابطهای دوسویه بین رهبر و پیرو ایجاد میشود و حمایت اجتماعی و احساسی از پیرو میشود و همین سبب میشود که فرد یا گروه پیرو تحت تأثیر قرار گرفته و فرایند اجرای تکلیف را قبول کند.
• سبک سوم (S3):
مشارکتی – در این سبک، تصمیمگیری در مورد جنبههای مختلف انجام تکلیف به صورت مشترک به انجام میرسد و رهبر به صورت محدود، نحوه اجرای تکالیف را تعیین میکند و در عین حال، رابطهای قوی با پیرو خواهد داشت.
• سبک جهارم (S4):
تفویض اختیار – در این سبک هم رهبر در تصمیمگیری مشارکت دارد. با این وجود فرایند و مسئولیت اجرای تکالیف به صورت کامل به فرد یا گرو پیرو سپرده میشود. در این صورت، رهبر به پایش روند اجرای امور میپردازد.
باید دقت داشت که هیچیک از این سبکها برای همه رهبران و در همه زمانها مناسب نیستند. رهبران مؤثر باید انعطافپذیر باشند و سبک رهبری خود را با موقعیت سازگار کنند. برای نمونه، گریگوری پِک، که نقش ژنرال فرنک سَوج در جنگ جهانی دروم را بازی می کند، وقتیکه اسکادران بمب افکن “بداقبال” آمریکایی را دوباره آرایش جنگی میدهد، در واقع هر چهار شیوه رهبری بر اساس موقعیت را به نمایش می گذارد.
دیدگاه شما