کتاب دید اقتصادی
کتاب دید اقتصادی (داستانی جذاب برای آموختن اقتصاد)، اثری نوشته ی پیتر شف است که اولین بار در سال 2010 به چاپ رسید. این کتابِ فوق العاده موفق، با بهره گیری از تصویرسازی های جذاب، شوخ طبعی و داستان هایی به یاد ماندنی، به شکلی ساده و قابل فهم به توضیح موضوعات مربوط به اقتصاد و سیستم های مالی می پردازد.
پیتر شیف، متخصص اقتصاد و نویسنده ی کتاب هایی پرفروش در همین حوزه، در این اثر به همراه برادر خود، اندرو شیف، تلاش می کند تا عوامل مؤثر در رشد و افول اقتصاد و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل را با نثری ساده و سرگرم کننده مورد واکاوی و بررسی قرار دهد.
این نویسنده با بازی های کلامی و شوخ طبعی خاص خود، مبانی رشد اقتصادی، کاربردهای سرمایه، ماهیت آسیب زای مصرف گراییِ اعتباری، ریشه ی تورم، اهمیت پس انداز کردن وخطرپذیری، و بسیاری دیگر از قواعد حاکم بر حوزه ی اقتصاد را تشریح می کند.
این کتاب در پشت جلدش خودش را اینگونه معرفی کرده است:
این داستان برای چه کسانی مناسب است؟ اگر کسی که چیزی از اقتصاد نمیداند کتاب را مطالعه کند، داستانِ کارتونی جذابی خوانده است که تِم اقتصادی و کسبوکار دارد. اگر فردی که کمی اقتصاد میداند مشغول مطالعۀ کتاب بشود، داستان بامزه ای خوانده است که بعضی جاها آموختههای خواننده را به چالش میکشد و بعضاً آنها را به سخره میگیرد.
اما در کل برخی از اصول ابتدایی اقتصاد را با لطافت خاصی در ذهن خواننده میچیند و گویی دریچه ای از روی دیگر این دانش را باز میکند. با اینکه این هر دو گروه از همراه شدن با داستان لذت میبرند ولی حلاوت اصلی این کتاب را کسانی میچشند که نه تنها با اختلافهای مکاتب فرعی اقتصاد با جریان کینزین آشنا باشند بلکه از تاریخ اقتصادی ایالات متحده تا حدودی مطلع باشند. این گروه با تمام اسامی و حوادثی که در کتاب میآید ارتباط برقرار کرده و بند بند کتاب ایشان را اسیر چالشهای ذهنی میکند.
درباره کتاب دید اقتصادی (داستانی جذاب برای آموختن اقتصاد)
در واقع، کتاب دید اقتصادی، بر اساس داستانی تخیلی، به توضیح ساده مفاهیم اقتصادی مانند رکود و رونق اقتصادی، فرایند تحول جوامع و مفاهیمی مانند تورم و بهره بانکی میپردازد. پیتر شیف و اندرو شیف نویسندگان کتاب دید اقتصادی در قالب داستانی بر اساس جزیره خیالی یوسنیا سعی دارند اشتباهات مکتب اقتصادی کِینزی را برای خواننده توضیح دهند. نویسندگان این کتاب طرفداران مکتب اقتصادی اتریش هستند که مواضع آن کاملا برخلاف این مکتب است.
کتاب دید اقتصادی به تشریح زندگی اقتصادی ساکنین جزیره خیالی یوسنا میپردازد. در ابتدا اقتصاد آنها بر پایه صید ماهی بود که نویسندگان بر این اساس مفهوم اقتصاد تک شغلی را بهخوبی توضیح میدهند.
در کتاب دید اقتصادی خواهید خواند که چگونه ساکنین جزیره رفته رفته صید ماهی را تبدیل به تجارتی پرسود کردند و بعدها قادر به چاپ اسکناسی بهنام اسکناس ذخیره ماهی شدند. درواقع این اسکناسها نماد دلار آمریکاست که در معاملات مورد استفاده قرار میگیرد. در میانه داستان خواهید فهمید که چگونه دولت یوسنیا مشکلات مالی خود را از طریق فرایند وام و نرخ بهره بانکی مورد حل و فصل قرار دادند.
این کتاب دو بار به فارسی ترجمه شده است. یک مرتبه آقای سهند حمزهئی این کتاب را با عنوان دید اقتصادی ترجمه کرده و با همکاری انتشارات آریاناقلم آن را منتشر کردهاند و یک بار هم، آقای حمیدرضا ارباب همین کتاب را با عنوان چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد ترجمه کرده و به همت نشر نی، به بازار عرضه کردهاند.
بنابراین اگر فرصت مطالعه کامل کتاب دید اقتصادی یا کتاب چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد نوشته پیتر شیف و اندرو شیف را ندارید، پیشنهاد میکنیم که کتاب صوتی جذاب و به یاد ماندنی دید اقتصادیی را در وبسایت نوار کنید.
شیوه آموزش کتاب دید اقتصادی
داستان و داستانگویی را یکی از شیوههای موفق در آموزش و یادگیری میدانند. به همین علت، نویسندههای بسیاری در زمینههای مختلف، به سراغ داستان و داستانگویی رفتهاند و کوشیدهاند از این ابزار، برای بیان دیدگاهها و دانستههای خود استفاده کنند.
پیتر شیف و اندرو شیف هم از جملهی این نویسندگان هستند. آنها در کتابی با عنوان How an Economy Grows and Why It Crashes کوشیدهاند تاریخ اقتصادی آمریکا را در قالب یک داستان، برای مخاطبان خود تعریف کنند.
البته نویسندگان در مقدمهی کتاب توضیح میدهند که ایدهی این داستان، متعلق به پدر آنهاست و این دو نفر، با افزودن آب و تاب به ماجرا و گسترش دادن حوزهی ماجرا، از آن یک کتاب مستقل ساختهاند:
سرمنشاء داستان به قصههایی برمیگشت که اروین [شیف] در مسافرتهای خانوادگیاش در ماشین تعریف میکرد.
وقتی در ترافیک گیر میکردند، اروین سعی میکرد دو پسر کم سن و سالش را با درسهای پایهای اقتصاد سرگرم کند. برای این کار او همیشه به داستانهای بامزه روی میآورد.
این یکی به «داستان ماهی» معروف شد.
… سی سال بعد، وقتی میدیدم اقتصاد ایالات متحده بر لبهی پرتگاه قرار گرفته است و دولت همان اشتباهات گذشته را دوچندان تکرار میکند، من و برادرم فکر کردیم وقت مناسبی است که «داستان ماهی» را برای نسلهای جدید بهروز کنیم.
داستان دید اقتصادی، از زندگی سه ماهیگیر در یک جزیرهی نسبتاً خلوت آغاز میشود. آنها تمام روز خود را صرف ماهیگیری میکنند و روزی یک ماهی به دست میآورند. از آنجا که مصرف غذای روزانهی آنها هم، یک عدد ماهی است، عملاً تمام زندگی آنها به ماهی گرفتن، ماهی خوردن، خوابیدن و تکرار این چرخه محدود میشود.
اما در این میان، یکی از ماهیگیرها، تور کوچکی میسازد و میتواند روزانه دو ماهی بگیرد: یک ماهی بیشتر از نیاز روزانه.
این «مازاد تولید» نقطهی شروع ماجراست. در ادامه میبینیم که دو ماهیگیر دیگر هم یاد میگیرند که ماهیهای بیشتری صید کنند و کم کم، بخشی از زمانشان آزاد میشود و اوقات فراغت پیدا میکنند.
تفریح و وقتگذرانی بیشتر میشود و یک اقتصاد مبتنی بر ماهی شکل میگیرد. با آمدن مهاجران جدید به این سرزمین فرصتها (بخوانید: سرزمین ماهیها)، شغلهای جدید به وجود میآید و اقتصاد، شکل پیچیدهتری به خود میگیرد.
نویسندگان میکوشند با با استفاده از این داستان، خوانندهی خود را با مفاهیمی مثل بانک و بانکداری، شکلگیری دولت، اورق قرضه، مالیات، شکلگیری تورم و مدیریت تولید و مصرف و پسانداز در سطح کلان اقتصادی آشنا کنند.
درباره نویسنده کتاب دید اقتصادی
پیتر دیوید شیف (Peter Schiff) اقتصاددان، سرمایهگذار، نویسنده و صاحبنظر امور مالی در آمریکاست. او فارغالتحصیل رشته حسابداری از دانشگاه برکلی بوده که در حال حاضر مدیریت شرکت «یورو پاسیفیک» را برعهده دارد. او طرفدار مکتب فکری اقتصاد اتریش است و برپایه دانشی که داشت توانست بحران اقتصادی سال 2008 را پیشبینی کند.
او با همکاری برادرش اندرو جی. شیف کتاب دید اقتصادی (چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد) را به رشته تحریر درآورده است. اندرو نیز مشاوره ارشد رسانهای است که در زمینه امور مالی نیز خدمات مشاورهای به شرکتها و سازمانها ارائه میدهد.
کتاب مناسب چه کسانی است
1. اقتصاددانان و سیاستمدارانی که بهدنبال روشی آزموده برای شکوفایی اقتصادی کشور هستند؛
2. افرادی که بهدنبال درک ساده از مفاهیم اقتصادی هستند؛
3. علاقمندان به دیدگاههای اقتصادی قالب در کشورهایی مانند آمریکا.
برای خوانندهای کاملاً ناآشنا با اقتصاد هم دو پیشنهاد داریم:
پیشنهاد اول اینکه مقدمهی کتاب را میتوانید بعد از تمام شدن کتاب بخوانید. چون اصطلاحات متعدد تخصصی آن ممکن است انگیزهی شما را برای خواندن اصل داستان کاهش دهد.
پیشنهاد دوم اینکه میتوانید کتاب را دو بار بخوانید. دفعهی اول، صرفاً با نویسندگان همراه شوید و از داستان لذت ببرید. دفعهی دوم، با نگاهی نقادانه، ماجرا را مرور کنید و ببینید در چه مواردی، نویسندگان، آگاهانه یا ناآگاهانه از کنار بعضی بحثها گذشتهاند یا مفروضات خود را به خواننده القا کردهاند.
چند نکته درباره کتاب دید اقتصادی
کتاب دید اقتصادی (یا چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد)، داستانی ساده، گیرا و خواندنی دارد و قطعاً خواننده – خصوصاً اگر اطلاعات اولیهی اقتصادیاش کم و ناچیز باشد – از آن بسیار خواهد آموخت.
اما لازم است به خاطر داشته باشیم که سادهسازی، هرگز بیهزینه نیست. وقتی مباحث پیچیدهی اقتصادی را در حد یک داستان نسبتاً کوتاه، خلاصه میکنیم، باید انتظار داشته باشیم که ضعفهایی هم در آن پدید بیاید.
در بسیاری از بخشهای کتاب، ممکن است اما و اگرهای بسیاری در ذهنتان شکل بگیرد که نویسندگان، به سادگی از کنارش عبور کردهاند. به بیان دیگر، ممکن است نتوانید به راحتی با همهی مفروضات نویسندگان کنار بیایید.
همچنین باید به خاطر داشته باشید که در اقتصاد، مکاتب اقتصادی متنوعی وجود دارند و این کتاب، صرفاً از زاویهی دید یکی از جریانهای مطرح اقتصادی (مکتب اتریشی) نوشته شده است.
البته نویسندگان ابایی از این مسئله ندارند و اتفاقاً هر جا فرصت کنند، نیش و کنایههایی را نثار پیروان دیدگاههای دیگر میکنند.
با این حال، اگر با بخشهایی از کتاب هم موافق نباشید (که کاملاً طبیعی است)، بیتردید میتوان گفت این کتاب، ذهن شما را برمیانگیزد تا به شکلی جدیتر دربارهی اقتصاد فکر کنید و شاید پس از این، دیدگاه متفکران و تحلیلگران اقتصادی را با دقت بیشتری دنبال کنید.
قبل از اینکه قسمتهای کوتاهی از کتاب را با هم بخوانیم، تأکید بر این نکته هم ضروری است که کتاب، بر اساس تاریخ اقتصادی آمریکا نوشته شده و اشارههای فراوانی به تاریخ آمریکا در آن وجود دارد. قاعدتاً اگر با این تاریخ آشنا باشید، کتاب برایتان جذابتر خواهد بود. اما اگر هم چیزی از آن تاریخ ندانید، همچنان کتاب، پیامهای مفید و ارزندهی بسیاری برای شما خواهد داشت.
بخشی از کتاب دید اقتصادی:
روزی روزگاری سه نفر به نامهای آبل، بیکر و چارلی تنها در جزیرهای زندگی میکردند. این جزیره دور از بهشت استوایی، جای پر از پستی و بلندی و بی هیچ ناز و نعمتی بود. به ویژه اینکه تنوع غذایی نداشت و فقط یک نوع خوراکی در منو بود: ماهی…! ماهیها آنقدر بزرگ بودند که هر کدامشان شکم آدم را برای یک روز سیر میکردند…
تنها کاری که این رفقا باید میکردند، این بود که توی آب بپرند و حیوونکیهای لیز و لزج را با دست بقاپند. با این روش ناکارآمد، هرکس روزانه یک ماهی گیر میآورد که فقط برای زندهماندنش تا روز بعد کافی بود. این مشغله، همهی اقتصاد جزیرهشان بود. یک شب که آبل به آسمانِ پر ستاره خیره شده بود، شروع کرد به فکر کردن دربارهی زندگیاش… «یعنی همه چیز همین است؟ باید زندگی چیزی بیشتر از این باشد.»
دیدگاه شما