تحلیل سریال mad men
تحلیل سریال mad men _ یک سریال درام از شبکه ی معروف amc هستش که در هفت فصل پخش اون به اتمام رسید. مردان (مردم) خیابان مدیسون (که به اسم خیابانی که محل کار این اشخاص در آن قرار دارد اشاره می کند.) به اختصار مد من گفته میشود. سریال مربوط به یک بنگاه تبلیغاتی به نام استرینلگ کوپر در خیابان مدیسون در نیویورک در دهه ی شصت میلادی می گذرد. اما درس ها و نکاتی که سریال به تصویر میکشد فراتر از هر دوره ی زمانی خاصی است.
سریال مد من (Mad Men) در طول پخش برای فیلمنامه، بازیگری و اصالت تاریخیاش مورد تعریف و تمجید منتقدان قرار گرفت و جوایز بسیاری را نصیب خود کرد از جمله ۱۶ جایزهی Emmy و چهار جایزهی Golden Globe که آخرین آن همین امسال به Jon Hamm به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد درام تلویزیونی اختصاص داشت.
این شو همچنین نخستین سریال کابلی بود که برای چهار فصل متوالی جایزهی Emmy برجستهترین سریال درام را برنده شد. بسیاری آن را عالیترین درام تلویزیونی تمام تاریخ میدانند.
داستان مربوط به زندگی کاری و همچنین شخصی کارکنان این شرکت و مخصوصا مدیر گروه ایده پردازی و شخص سوم شرکت آقای دان دریپر با بازی جان هام می پردازد و همچین مشکلات کاری در آن دوره مخصوصا برای خانم ها که در جایگاه کاری پایین تری از آقایان در آن دوره قرار داشتند به تصویر میکشه.این نوشته فقط معرفی یک سریال نیست یا فقط نقد سریال نیست ، نقد خودمان است زیرا این سریال تصویر ساز انسان های معمولی دنیای واقعی است.
مردان دیوانه سریالی چشم نواز است؛ از طراحی صحنه و کارگردانی هنری درخشان آن گرفته تا فیلمبرداری، نورپردازی و فضاسازیهای روشن و سایه روشن آن، همه و همه در خلق | دنیای خاص سریال نقشی کلیدی ایفا برعهده دارند.
عنوانبندی آغازین مردان دیوانه تماشایی است؛ در قالب انیمیشن مردی با کت و شلوار رسمی را میبینیم که از ارتفاع به پایین سقوط میکند و اطراف او پر از آسمانخراشهای پوشیده از تبلیغات هستند. این عنوانبندی ترکیبی از تیتراژی است که سائول باس برای شمال از شمال غربی (آلفرد هیچکاک، ۱۹۵۹) ساخته اشارهای به پوستر سرگیجه (آلفرد هیچکاک، ۱۹۵۸) دارد و به نوعی یادآور عنوانبندیهای فیلمهای جیمز باند است.
شخصیت کلیدی سریالدان دریپر (جان هام) است؛ او از آن دسته شخصیتهاست که به راحتی نمیشود با آنها ارتباط برقرار کرد. دان دریپر در نظر اول مردی عبوس، بلند پرواز و مغرور است اما به مرور پردهها کنار میروند و جنبههای تازهای از این شخصیت آشکار میشود که به بیننده اجازه میدهد بتواند ارتباط نزدیکتری با این شخصیت برقرار کند، حتی اگر قرار نباشد که با او احساس همذات پنداری پیدا کند.
موفقیت مردان دیوانه به نمایش موفقیتآمیز فیلمهایی درباره مردانی که در دههی پنجاه در شهر کار میکنند و زنان خانه دارشان در حومهی شهر از بچهها مراقبت میکنند هم مرتبط است، فیلمهایی مثل ساعتها (استیون دالدری، ۲۰۰۲) و جاده رولوشنری (سام مندز، ۲۰۰۸) که تصویری دلخراش و تیره و تار از زندگی در عصر موسوم به اضطراب را به تصویر میکشند. شاید به همین خاطر است که بیشتر قسمتهای سریال ختم به سیاهی میشود.
ریتم ادای دیالوگها توسط شخصیتها تند و تیز است و حرفهای گزندهای به زبان میآورند. مردان دیوانه از این نظر یادآور سریالهایی است که ارون سورکین (نویسنده برنده اسکار فیلم شبکهی اجتماعی) نویسنده آنهاست.
تحلیل سریال mad men
نقد و بررسی سریال مد من Mad Men مردان دیوانه
با گسترش اینترنت پر سرعت بیننده های فیلم های خارجی(مخاطبین ایرانی ) علاوه بر دسترسی راحت تر به فیلم های قدیمی و جدید ، به سریال های روز دنیا هم دست رسی پیدا کردند و سریال های بزرگی مثل breaking bad و game of thrones در بین مخاطبین ایرانی هم به طور گسترده ای دیده و محبوب شد، اما اگر به سریال هایی که قبل از یک دهه ی اخیر ساخته شده اند نگاهی کنیم مجهول ماندن اکثر آن ها(حتی شاهکار های مانند wire و sopranos ) بین مخاطبین ایرانی شاهد هستیم و بین سریال های قدیمی بیشتر کمدی های سیتکام مثل friends بیشتر شناخته را هستند، در بین سریال های خوب تلوزیون سریال mad men در عین شایستگی دیده نشده است و زیر سایه ی دیگر شاهکار شبکه ی amc یعنی سریال breaking bad قرار گرفته است(در عین شایستگی و حتی برتری هایی نسبت به سریال بریکینگ بد )با اتمام تماشای این شاهکار درام خالص تلویزیون تصمیم گرفتم به معرفی این سریال و بررسی مختصر آن بپردازم، به راستی حیف است همچین شاهکاری دیده نشود، سریال های sopranos, mad men, wire , better call saul , breaking bad, house of cards
جز بهترین سریال های درام طولانی تاریخ تلوزیون هستند و اگر هر کدام از این سریال ها را تماشا نکرده اید در اولین فرصت به تماشای این سریال ها اقدام کنید (ولی عوضش واسه دیدن ویچر و واچمن عجله دارید) برویم سراغ اصل مطلب و معرفی و بررسی سریال مدمن متیو واینر خالق سریال درام مد من برای شبکه ی amc (که جز نویسندگان و خالقان بهترین سریال تاریخ تلوزیون یعنی سوپرانوز بوده ) یک سریال درام خالص بر بستر واقعیت تاریخی(دهه ی ۶۰) را به بینندگان عرضه کرده است.
همین درام خالص بودن آن باعث کمتر دیده شدن سریال در بین مخاطبین ایرانی بوده ، مخاطبینی که سریال جنایی پلیسی wire را به خاطر کند بودن و به تصویر کشیدن ریز ترین جزئیات، حوصله سر بر میدانند و ترجیه میدهند با هیجان کاذب احاطه شوند قطعا با سریالی مثل مد من اجین نخواهند شد سریالی که داستان انسان های معمولی و زندگی های واقعی اکثر آمریکایی ها در دهه ی ۶۰ را به تصویر میکشد.
در بین سریال باز ها وقتی حرف از به تصویر کشیدن تبعیض جنسی بین مردان و زنان به میان می آید (منظور ظلم به زنان) اکثر دوستان محترم سریال داستان ندیمه و شخصیتی که الیزابت ماس به تصویر کشیده را مثال میزنند، من هم با الیزابت ماس موافقم اما نه در سریال تخیلی، شعاری و مثلا آینده نگرانه ی روزگار ندیمه بلکه در سریال واقع گرا ، دقیق و عمیق مد من و شخصیت اول زن یعنی پگی اولسون ، منشی که در قسمت اول سریال استخدام شرکت استرلینگ کوپر شده و منشی گری شخصیت مرد اول سریال یعنی دان دریپر را بر عهده میگیرد ، از اول ورود او به محیط کار با تبعیض های جنسی و توهین و حتی آزار جنسی محیط کار رو به رو میشود اما تمام قد در مقابل آن ها می ایستد و راه خود را با مبارزه و پشتکار و نشان دادن لیاقت باز می کند حتی ذره ای باج جنسی نمیدهد و با نشان دادن استعداد به یکی از متن نویسان و بعد ها ایده پردازان اصلی شرکت تبدیل میشود (دست راست دان دریپر ).
شخصیت پگی اولسون با بازی عالی و مجذوب کننده ی الیزابت ماس نماد رسیدن به مقام شایسته ی و به حق است ، نه ( مثل دهه ی ۶۰ که سریال در آن می گذرد) با باج دهی جنسی و نه (مثل این دوران) با شعار برابری و مساوات(نه عدالت و لیاقت) ، بلکه مبارزه در بین سیستم معیوب و سنتی و تبدیل شدن به شخصی که دان دریپر مغرور(که نگاهی از بالا به زیر دستانش و تمام زنان دارد) مجذوب هوش و لیاقت وی شود تبدیل به تنها شخصی شود که دان او را تحسین می کند و به کار کردن با وی افتخار می کند. (بنده هم در بین شخصیت های زن تلوزیون بیشتر از همه این شخصیت رو تحسین میکنم)اما برسیم به شخصیت اصلی یعنی دان دریپر با بازی بی نظیر و عالی جان هام ، تمام شخصیت هایی که در بین بیش از ۱۰۰ سریالی که دیده ام یک طرف ، شخصیت سازی دقیق و واقعی دان دریپر یک طرف ، در طول سریال ما شاهد تعداد نسبتا زیادی شخصیت اصلی و فرعی هستیم که در طول این ۹۲ قسمت به خوبی به شخصیت کاری و شخصی آن ها و حتی خانواده هایشان پرداخت میشود اما در مورد دان دریپر که شخصیت اصلی سریال است و خانواده ی وی (به خصوص همسر اول و دخترش) به واسطه ی بازی خوب بازیگران و فیلم نامه ی بی نقص و شاهکار سریال (که به جرئت می توان گفت بهترین و بی نقص ترین فیلم نامه رو در بین سریال هایی که دیدم داره ) بیننده شاهد یکی از بهترین، پیچیده ترین و در عین حال واقع گرایانه ترین و ملموس ترین شخصیت های تاریخ تلوزیون است ، در طول سریال تمرکز بر زندگی فعلی دان دریپر است ، زندگی شغلی و شخصی اما در فلش بک های محدودی (که در ۹۲ قسمت در مجموع حتی ۱۰ بار هم اتفاق نمی افتد) قسمت های کلیدی و مهم زندگی وی را به نمایش میگذارد ، قسمت هایی که باعث شد به واسطه ی هوش بالای وی ، از زندگی فقیرانه و سخت رهایی یافته و تبدیل به یک مرد ثروت مند و مشهور شود ، از یک پسر بچه ی ساده و پاک تبدیل به یک مرد عیاش سیری ناپذیر شود (زبان از توصیف زیبایی همسر اول و دوم وی عاجز است اما دان دریپر با اشتهای سیری ناپذیرش دائم در رابطه های نامشروع به سر میبرد).
این فقط گوشه ای از شخصیت گسترده و پیچیده ی دان دریپر بود ، سریال در پرداخت به شخصیت های فرعی ، روش کار سیستم تبلیغات، سنت ها و فرهنگ دهه ی ۶۰ ، نوع دید به خانم ها ، نوع رفتار ها ، جنگ سرد ، گسترش فناوری های جدید و تغیر فرهنگ و اقتصاد آمریکایی ، سیاست و … بسیار دقیق و عالی و با جزئیات است، در یک جمله : تمام فیلم های سینما که به توصیف دهه ی ۶۰ پرداخته اند را یک جا جمع کنید به اندازه دو فصل این سریال نمی توانند دهه ی ۶۰ را به تصویر بکشند.
ویژگی های فصل اول سریال مخاطب را به یاد رویای آمریکای می اندازد. مرد جذاب و موفق و همسر زیبا و خندان که پدر و مادری مهربان هم هستند .(دانلود سریال مردان دیوانه ) البته همه ی این ها عوض خواهند شد زیرا سریال در دهه ی ۶۰ و ۷۰ می گذرد دهه ی تغیر و تحول اقتصاد و فرهنگ آمریکایی است.نکته ای که از این سریال میشه به خوبی متوجه شد، در مورد ساختار اقتصاد آمریکاست ، تنها کسانی رشد می کنن که به اقتصاد بزرگ وصل باشن (نه این که ثروت زیادی داشته باشن یا شخص مهمی باشند ، حتی یک منشی ساده و یا خدمت کار بار ) فقط این که به بزرگان اقتصاد وصل باشن ، کارگر ها و حتی کارمندان دولت و حکومت (در هر منصبی حتی رئیس fbiیا شهردار یک شهر بزرگ ) جای رشدی ندارن.
سریال یک سریال فیلم نامه محور است نه کارگردان محور ، سناریو و نقش آفرینی بازیگران کلیت سریال رو تشکیل میدن اما بعضی وقت ها کارگردانی هم به کمک میاد برای مثال میزانسن در به تصویر کشیدن زندگی پگی اولسون (تنهایی و انزوایی وی) و یا دوربین که در به تصویر کشیدن تنهایی و درماندگی دان دریپر عالی عمل میکند. یا نور پردازی و رنگ پردازی اثر در نوع خود بی نظیر است ، استفاده از فیلتر نوری روشن و رنگ های شاد و به شدت پر رنگ سعی در به تصویر کشیدن دوران (به ظاهر ) شاد و ساده ی دهه ی ۶۰ دارد، گریم ها و لباس ها و مدل مو ها و خودرو ها و … همه با دقت مثال زدنی مطابق دوره ی سریال طراحی و استفاده شدهاند(و جوایز متعددی در این زمینه برای سریال به ارمغان آورده اند )
سریال انقدر گسترده و با جزئیات و ویژگی های عالی و سناریو عظیم هستش که بیننده رو در دهه ی ۶۰ غرق میکنه ، اگر فقط از یک فصل سریال یک نقد کامل نوشته بشه چند برابر متنی که من نوشتم لازم میشه پس بیشتر از این متن رو طولانی نمی کنم و با دیالوگی به اتمام میرسونم(در کنار breaking bad و better call Saul و hell on wheels بهترین سریال شبکه ی amc هست و به هیچ وجه دیدنش رو از دست ندین)
دیدگاه شما